- پنج کوهه
- سپاهی که پنج فوج داشته باشد و بعربی آنرا خمیس گویند: مقدمه قلب میمنه میسره و ساقه
معنی پنج کوهه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه پنج ماه از عمر او گذشته است
پنج حس ظاهر
پنج گوش
آنچه پنج روز طول کشد، مدت اندک. یا پنج روزه دنیا. مدت عمر
نوعی خیمه است
برآمدگی جلو زین اسب قاچ زین قربوس زین به پیشکوهه زین بر نهاده... چو یوغ سوار گشته بر آن مرکبان رهوارم. (سوزنی)
برآمدگی جلو زین اسب، قربوس
مدت پنج روز، آنچه پنج روز طول بکشد، کنایه از مدت کم، برای مثال دور مجنون گذشت و نوبت ماست / هرکسی پنج روزه نوبت اوست (حافظ - ۱۳۶ حاشیه)
عقب زین اسب
قسمت عقب زین، مؤخر، قیقب، مقابل پیشکوهه، قربوس
عقب زین اسب